در یک شعبه دادگاه، مدیر دفتر بیشرف، که از معلولیت
مادر اطلاع دارد پرونده را راکد کرده و چاریه جز مراجعه حضوری مادر نیستمادر معلول، معتقد است فلانی جواب کارش را در معاد حواهد گرفت!! و البته هم ایشان اگر مبلغ 600 هزار تومان از تراولهای زیر بالش کم شود، بسیار عصبانی می شود!!دیروز می خواستم
برای مارد یولچر بخرم، و در خیابان این استرس داشتم که اگر بخرم او چثدر داد می زند و چه حواهد کرد و من چه بگویم و....و البته خواهر حارج رفته نیز کماکان عزیزتر است چون در قربت است و دحتر است و .....و من که بار همه زندگی، از بیمارستان ودادگاه و ظرف شستن و کار حانه و ... به دوش می کشم باید تحت هر فشار استرسی باشم.چون من پسر هستم پس کرگدن هستم؟؟چون من مسولیت پذیرفتم باید به من ظلم شود؟چون بقیه خودشان را کنار کشیده اند فقط من باید بازحواست شوم؟یک فرهنگ بسیار غلط، درست کردن یک قدیسه از مادر است..... احترام مادر بسیار واجب اما، احترام فرزند نیز ضروری است۸۸۸ اخیرا به دلیل استرس های وارد شده، بینی من بی اختبار شروع به لرزیدن می کند....پرودگار!تو شاهد باشتنها تورا میجوییم و از تو یاری می طلبیم خاطرات یک خیر...
ما را در سایت خاطرات یک خیر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1yekkhayyer2 بازدید : 96 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 14:49